ایران شهرخورشیدایران شهرخورشیدایران شهرخورشید
  • اخبار جهان
    • اوکراین
    • آذربایجان
    • چین
    • روسیه
    • سوریه
    • صهیونیست
    • عربستان
    • فلسطین
  • تحلیل
    • تحلیل اختصاصی
    • تحلیل کوتاه
    تحلیلنمایش بیشتر
    پهپاد روسی در لهستان
    پهپاد روسی در لهستان: سرنگونی در ورشو و طرح ناتو برای جنگ؟
    شهریور ۲۵, ۱۴۰۴
    تحقیر جهان اسلام توسط حکام عربی
    تحقیر جهان اسلام توسط حکام عربی: سکوت در برابر تجاوز اسرائیل
    شهریور ۲۴, ۱۴۰۴
    تعویق مکانیسم ماشه
    خطر بزرگ تعویق مکانیسم ماشه: چرا ایران نباید بپذیرد؟
    شهریور ۲۴, ۱۴۰۴
    نقش شبکه‌های اجتماعی در تغییر رژیم
    درس نپال: شبکه‌های اجتماعی، دخالت خارجی و هشدار برای امنیت ملی
    شهریور ۲۴, ۱۴۰۴
    مقاومت یمن و آرمان فلسطین
    مقاومت یمن و آرمان فلسطین: افشای ریاکاری حاکمان عربی-اسلامی
    شهریور ۲۴, ۱۴۰۴
  • بوکمارک
خواندن: جنگ موجودیتی ایران و پروژه خاورمیانه جدید: چرا حمله غرب اجتناب‌ناپذیر است؟
اشتراک گذاری
ورود
اعلان نمایش بیشتر
تغییردهنده سایز فونتAa
ایران شهرخورشیدایران شهرخورشید
تغییردهنده سایز فونتAa
  • اخبار جهان
  • تحلیل
  • بوکمارک
جستجو
  • اخبار جهان
    • اوکراین
    • آذربایجان
    • چین
    • روسیه
    • سوریه
    • صهیونیست
    • عربستان
    • فلسطین
  • تحلیل
    • تحلیل اختصاصی
    • تحلیل کوتاه
  • بوکمارک
Have an existing account? ورود
ما را دنبال کنید
  • تبلیغات
فاکسیز ، فارسی سازی توسط تیم لاجیکال
ایران شهرخورشید > بلاگ > تحلیل > تحلیل اختصاصی > جنگ موجودیتی ایران و پروژه خاورمیانه جدید: چرا حمله غرب اجتناب‌ناپذیر است؟
تحلیل اختصاصی

جنگ موجودیتی ایران و پروژه خاورمیانه جدید: چرا حمله غرب اجتناب‌ناپذیر است؟

میلاد رضایی
آخرین به روز رسانی: ۰۴/۰۶/۰۹
میلاد رضایی
اشتراک گذاری
10 دقیقه زمان مطالعه
جنگ موجودیتی ایران

جنگ موجودیتی ایران به موازات پروژه خاورمیانه جدید : دلایل الزام غرب در حمله به ایران در چارچوب تغییرات ژئوپلیتیک جهانی

#تحلیل_اختصاصی | میلاد رضایی

در سال‌های اخیر، موضوع احتمال حمله مستقیم ایالات متحده یا رژیم صهیونیستی به ایران بارها در فضای رسانه‌ای و محافل کارشناسی مطرح شده است. حتی بعد از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اخیر که به نوعی نقشه های چند ساله آمریکا و اسرائیل شکست خورد بازهم احتمال حمله نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه بازه زمانی حمله به دلایل مختلف کوتاه تر شدن است.
برای درک چرایی این نیاز مبرم آمریکا به این حمله باید از یک منظر عمیق‌تر و بنیادین‌تر باید به مسئله نگاه کنیم و پاسخ این سوال مهم، همان جواب مسئله ما است.
آیا این حمله صرفاً یک عملیات محدود نظامی است یا باید آن را بخشی از پروژه‌ای کلان‌تر با عنوان تجزیه خاورمیانه و بازطراحی نظم جهانی دانست؟

اگر به با دقت به روند دشمنی و شرارت و اقدام علیه ایران نگاهی بیاندازیم، می‌بینیم که از دو سال قبل، مواجهه غرب با ایران از سطح یک نزاع موضعی فراتر رفته و ماهیت «موجودیتی» به خود گرفته است.
در چنین جنگی، هدف نه تغییر رفتار یک حکومت یا محدودسازی برنامه هسته‌ای، بلکه حذف توانمندی یک تمدن و تضعیف یک بازیگر نوظهور است که نظم آمریکایی را به چالش کشیده است.
این واقعیت زمانی روشن‌تر می‌شود که به پروژه تجزیه خاورمیانه که از نیمه دوم دهه ۱۹۹۰ به بعد (بعد از سقوط شوروی و نابودی دشمن ایدئولوژیک آمریکا ) در دستور کار آمریکا و متحدانش قرار گرفته توجه کنیم.
بر اساس این پروژه، کشورهای بزرگ و پرظرفیت منطقه از جمله ایران، عراق، سوریه، عربستان سعودی و حتی ترکیه باید به واحدهای کوچک‌تر و ضعیف‌تر تقسیم شوند تا امکان سلطه مستقیم غرب برای یک قرن بعدی فراهم شود.

واقعیت بزرگ این ماجرا این است که ایران در این معادله صرفاً به دلایل دینی یا ایدئولوژیک یا مخالفتش با اسرائیل هدف قرار نگرفته، بلکه موقعیت ژئوپلیتیکی بی‌بدیل، منابع عظیم انرژی و ظرفیت تمدنی و ماهیت ایدولوژیک پیش رونده حکومت مردمی جدید آن موجب شده است که در مرکز پروژه تجزیه خاورمیانه قرار گیرد.
حتی در سناریویی فرضی، اگر حتی ایران با غرب سازگار می‌شد یا ساختار سیاسی انقلاب اسلامی مضمحل شده و تسلیم غرب هم شده بود، باز هم ضرورت تجزیه ایران برای حفظ هژمونی غرب باقی می‌ماند.
زیرا قدرت‌گیری ایران، چه در چارچوب یک جمهوری اسلامی مستقل و چه به‌عنوان یک دولت ملی مقتدر، تهدیدی برای نظام سلطه محسوب می‌شود.

بعد از دانستن این حقیقت کافی است به حمله اخیر به ایران نگاهی بیاندازیم تا ابعاد جدید تری از طرح غرب را ببینیم.
الگوی عملیاتی طراحی‌شده از سوی غرب و اسرائیل نشان می‌دهد که مسیر حمله به ایران به صورت مرحله‌ای پیش‌بینی شده است. ابتدا ضربات هوایی، سایبری و تروری علیه زیرساخت‌ها و پدافند کشور به‌کار گرفته می‌شود. در مرحله دوم، جریان‌های تجزیه‌طلب و تروریستی در مرزها فعال خواهند شد تا هم‌زمان فشار داخلی و خارجی افزایش یابد. سپس مذاکرات تحمیلی برای خلع سلاح و عقب‌نشینی ایران آغاز می‌شود و در نهایت، سناریوی تجزیه ساختاری کشور دنبال خواهد شد. این همان الگویی است که در لیبی، سوریه و یوگسلاوی تجربه شد. شکست اخیر اسرائیل و آمریکا در حمله محدود به ایران و عملکرد موفق پدافند ایران نشان داد که تحقق این سناریو دشوارتر از محاسبات اولیه است، اما از دستور کار هژمون غرب خارج نشده است.

ریشه اصلی چنین پروژه‌ای در اهمیت انرژی و نفت در نظام قدرت جهانی است. برخلاف تبلیغات گسترده پیرامون انرژی‌های نو، در شرایط جنگی نفت همچنان به‌عنوان منبع اصلی قدرت عمل می‌کند. استخراج آسان، هزینه پایین تولید و قابلیت حمل‌ونقل سریع موجب می‌شود که در دوران جنگ‌های جهانی، نفت جایگاهی به مراتب مهم‌تر از وضعیت عادی داشته باشد. به همین دلیل کنترل خاورمیانه، که قلب انرژی جهان است، برای آمریکا و متحدانش حیاتی است. بدون سلطه بر منابع انرژی این منطقه، امکان مهار چین و روسیه و سایر قدرت‌های نوظهور وجود نخواهد داشت.

در این چارچوب، اسرائیل نقشی فراتر از یک دولت منطقه‌ای دارد و عملاً به‌عنوان کارگزار و نماینده هژمون غرب عمل می‌کند. جمعیت محدود، ارتش کوچک و وابستگی کامل اسرائیل به حمایت‌های خارجی نشان می‌دهد که بدون حضور مستقیم نیروهای غربی، توانایی ورود به یک جنگ بلندمدت با ایران را ندارد. بنابراین آینده این نزاع به‌طور اجتناب‌ناپذیر با حضور مستقیم نیروهای آمریکایی و اروپایی در سرزمین‌های اشغالی گره خواهد خورد. اسرائیل همانند یک «پایگاه پیشرفته» طراحی شده است که باید جنگ جهانی سوم را از خاورمیانه آغاز کند.
1/۲

ایران،شهر خورشید, [۸/۲۴/۲۰۲۵ ۴:۵۲ PM]
ایران اما با بهره‌گیری از سه محور توانمندساز اصلی، معادلات غرب را بر هم زده است: نخست، توسعه توان موشکی و پهپادی و ایجاد قدرت بازدارندگی دفاع کلاسیک نظامی . دوم، تشکیل محور مقاومت از لبنان و فلسطین تا عراق و یمن که عمق استراتژیک ایران را گسترش داده است و به عنوان بازوی جنگ های نامتقارن هژمون ایران عمل می‌کنند . سوم، تثبیت جایگاه خود به‌عنوان یک هژمون تمدنی و فرهنگی که توان بسیج نیروهای مردمی منطقه را دارد. اگر این ظرفیت‌ها شکل نمی‌گرفت، آمریکا تا سال ۲۰۱۰ کنترل کامل منطقه را به دست می‌آورد و اکنون نیازی به طرح جنگ‌های منطقه‌ای و جهانی نبود.

این وضعیت موجب شده است که غرب نه‌تنها ایران بلکه کل منطقه را در معرض بی‌ثبات‌سازی قرار دهد.
در تحلیل های گذشته حتی پیش از آغاز بخشی از این بحران ها گفته شد که آتش‌سوزی‌های عمدی در ترکیه و سوریه، فشار بر لبنان و عراق، ناامن‌سازی دریای سرخ و تلاش برای گسترش بحران به قفقاز همه بخشی از پروژه‌ای هماهنگ است که هدف نهایی آن تجزیه ساختاری خاورمیانه است.
دقت بفرمایید که حتی کشورهایی چون عربستان سعودی، مصر و ترکیه که متحد آمریکا محسوب می‌شوند نیز در نهایت از تیغ این پروژه در امان نخواهند بود.

از این منظر، بحث بر سر زمان حمله دوباره به ایران موضوعیت ندارد و مقامات ایرانی باید به این باور برسند که در وسط یک جنگ تمام عیار هستند.
زیرا جنگ در واقع آغاز شده و ادامه دارد. ترورها، فشارهای اقتصادی، حملات پراکنده نظامی و عملیات روانی همگی اجزای جنگ موجودیتی علیه ایران هستند. حمله مستقیم نظامی تنها یکی از مراحل این فرآیند است و نه آغاز و پایان آن. هرگونه تصور مبنی بر اینکه می‌توان با مذاکره یا امتیازدهی اساسی مانع از این پروژه شد، درکی ناقص از ماهیت جنگ دارد. همان‌طور که تجارب روسیه و چین نشان می‌دهد، مذاکره در چنین شرایطی تنها تاکتیکی برای خرید زمان از سوی غرب است، نه ابزاری برای حل‌وفصل نهایی.

بنابراین، جنگی که امروز ایران با آن مواجه است، نه جنگی بر سر مرزها یا منابع محدود، بلکه جنگی بر سر موجودیت یک تمدن و نقش آن در نظم جهانی آینده است.
این جنگ بخشی از چرخه تاریخی نظم جهانی است که پیش‌تر در جنگ‌های جهانی اول و دوم و حتی در قرن ها قبل نیز مشاهده شده است.
در این چرخه مرحله اول همان آغاز جنگ های گسترده بین هژمون های موجود است.
در مرحله دوم طرف های پیروز یک رقابت درون ساختاری آغاز می‌کنند که بتوانند رقبا را کنار زده و نظم مورد نظر خود را در دنیا پیاده کنند.
در مرحله سوم نظمی جدید در دنیا شکل می‌گیرد و در نهایت آن نظم نیز به دلیل ضعف‌های ساختاری فرو می‌پاشد که مرحله چهارم محسوب می شود و دوباره با آغاز جنگ های جهانی این چرخه تکرار می‌شود.
اکنون ما در آستانه تکرار این چرخه و ورود به مرحله جنگ‌های جهانی جدید هستیم.

در جمع‌بندی باید گفت: ایران و محور مقاومت توانسته‌اند تا امروز مانع از تحقق کامل پروژه تجزیه خاورمیانه شوند، اما این مانع‌گذاری به معنای پایان تهدید برای ایران نیست. هژمون غرب برای حفظ بقای خود ناگزیر است پروژه تجزیه را پیگیری کند و ایران نیز برای حفظ موجودیت خود باید آماده‌سازی همه‌جانبه را برای یک جنگ موجودیتی بزرگ تعریف کرده و در دستور کار قرار دهد. این نزاع نه انتخابی، بلکه اجتناب‌ناپذیر است و آینده منطقه و جهان را برای دهه‌های آتی رقم خواهد زد.

امیدوارم این چند خط بتواند باعث بهتر دیده شدن شرایط موجود برای مخاطبان گرامی شود.
یاعلی
مرداد ۱۴۰۴
میلاد رضایی

هرگونه استفاده و انتشار مجدد تحلیل صرفا با ذکر نام و درج لینک سالم کانال منبع مجاز است.
https://t.me/iran_cityofsun

برچسب گذاری شده:جنگ موجودیتی، خاورمیانه جدید، تجزیه خاورمیانه، محور مقاومت، هژمونی آمریکا، نظم جهانی، تحلیل استراتژیک
اشتراک گذاری
مقاله قبلی جنگ شهری چین تاکتیک‌های جدید جنگ شهری چین: درس از اوکراین و ایران برای حمله به تایوان
مقاله بعدی ناتوی شرق ناتوی شرق: آیا اجلاس شانگهای ۲۰۲۵ به انحصار امنیتی غرب پایان داد؟
نظر بدهید

نظر بدهید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا یک رتبه بندی انتخاب کنید!

همراه ما باشید.

3.6k Follow
7.1k Subscribe
23.2k Follow
- تبلیغات-
Ad imageAd image
پهپاد روسی در لهستان
پهپاد روسی در لهستان: سرنگونی در ورشو و طرح ناتو برای جنگ؟
تحلیل کوتاه
تحقیر جهان اسلام توسط حکام عربی
تحقیر جهان اسلام توسط حکام عربی: سکوت در برابر تجاوز اسرائیل
تحلیل اختصاصی
تعویق مکانیسم ماشه
خطر بزرگ تعویق مکانیسم ماشه: چرا ایران نباید بپذیرد؟
تحلیل اختصاصی
نقش شبکه‌های اجتماعی در تغییر رژیم
درس نپال: شبکه‌های اجتماعی، دخالت خارجی و هشدار برای امنیت ملی
تحلیل کوتاه

انتشار تحلیل ها تنها با ذکر نام نویسنده و درج آدرس صحیح سایت مجاز است.

ایران شهرخورشیدایران شهرخورشید
ما را دنبال کنید
تمامی حقوق برای گروه ایران شهرخورشید محفوظ بوده و استفاده از مطالب سایت تنها با ذکر منبع امکان پذیر میباشد
خوش آمدید

به پنل کاربری خود وارد شوید