تحول انرژی و چرخش قدرت جهانی
برای نیم قرن، گاز روسیه موتور محرکه کارخانههای آلمانی بود. این سوخت ارزان و باثبات، ستون فقرات رونق اروپای غربی و عامل حیاتی قدرت طبقه متوسط در “باغ سبز اروپا” را تشکیل میداد. اما امروز، گاز روسیه مسیر خود را تغییر داده است. اکنون این سوخت از طریق مغولستان به پکن میرسد. چین در حال تبدیل شدن به مرکز ثقل پیشرفت و فناوریهای نوین جهانی است و این تحول، تحلیل آماده سازی برای جنگ جهانی را ضروری میسازد.
رونق شرق و پیامدهای اقتصادی
گاز روسیه تنها چند سال است که به سمت چین جریان مییابد. نگاهی ۱۰ تا ۲۰ ساله، بسیاری از معادلات را دگرگون میکند. چینیها اکنون نه تنها مواد اولیه و نیروی کار ارزان دارند، بلکه به فناوریهای روز و انرژی ارزان نیز دست یافتهاند. چنین کشورهایی بیشک آینده جهان را در اختیار خواهند گرفت. مسکو اعلام میکند انرژی را با “نرخ بازار” آزاد به چین میفروشد، اما آشکار است که این معامله به نفع پکن است؛ چرا که چین در گذشته همواره برای تامین انرژی در حسرت بود و اکنون به منبعی ارزان دست یافته است. این اتفاق نشانهای بارز از چرخش قدرت جهانی و پایان سلطه دلار و صعود طلا در اقتصاد جهانی است. این تغییرات، زمینه را برای شکلگیری ناتوی شرق و اجلاس شانگهای ۲۰۲۵ فراهم میآورد.
افول اروپا و استراتژی اشتباه
در این میان، مسکو بازنده نیست. این اتحادیه اروپاست که برای رفع نیازهای خود تلاش میکند نیمی از جبهه شرق را به آتش بکشد و با نیم دیگر، تظاهر به کاهش تنش کند. اوایل قرن گذشته، هژمونهای اروپایی مسیر پیوند شرق و غرب را از طریق تجارت نابود کردند تا اقتصاد دنیا را در دست بگیرند. اما تنها صد سال بعد، رهبران اروپا در حال جدال با یکدیگر هستند، در حالی که مردم و صنایعشان رو به افول شدیدند. اروپا دوباره به سمت جنگ میرود و تنها چاره خود را درگیر کردن خاورمیانه میداند.
اروپا، دشمن موجودیتی ایران
به همین دلیل، در سالیان اخیر همواره تاکید کردهایم که هژمونهای غربی یا اتحادیه اروپا، دشمن موجودیتی ایران بزرگ هستند. این جنگ موجودیتی ایران در پروژه خاورمیانه جدید را بیش از پیش پررنگ میکند. ما باید از این داستان درس عبرت بگیریم. اروپا با دنبالهروی از آمریکا و واگذاری اختیار خود به صهیونیسم جهانی، مزیتهایش را از دست داده است. این تاریخ ممکن است باعث شود برخی کشورهای اروپایی از دامان آمریکا خارج شده و به سمت شرق چرخش داشته باشند. این نیز خود نمادی دیگر از چرخش قدرت جهانی است.