حادثه انفجار در کارخانه فولاد پنسیلوانیا فرصتی برای یک نقد سیاست خارجی ایران فراهم میکند. این رویداد، که ضعف زیرساختی دشمن را آشکار کرد، بیش از یک خبر ساده، یک هشدار جدی است. علاوه بر این، این اتفاق سوالات مهمی را درباره ماهیت تقابلهای جهانی مطرح میکند. بنابراین، ما باید از این رخدادها درس بگیریم و سیاستهای ناکارآمد مانند “شتر سواری دولا دولا” را که به دنبال راضی نگه داشتن همزمان دوست و دشمن است، کنار بگذاریم.
یک درس راهبردی از ضعف دشمن
انفجار در یک مرکز صنعتی که ۱۰ تا ۱۵ درصد فولاد آمریکا را تولید میکرد، یک ضربه بزرگ بود. این کارخانه نقشی حیاتی در تولید تجهیزات نظامی برای ارتش آمریکا داشت. در نتیجه، این حادثه روند تسلیح مجدد آمریکا را با چالش مواجه کرد. برخی تحلیلگران معتقدند که رقبای جهانی مانند روسیه و چین از هر فرصتی برای تضعیف صنعتی آمریکا استفاده میکنند. ما نباید این رویکرد فعالانه و درسآموز دشمنان را نادیده بگیریم. آنها منتظر نمیمانند؛ بلکه برای رسیدن به اهدافشان، اقدام میکنند.
نقد سیاست خارجی ایران: پایان خوشباوری ۴۰ ساله؟
با این حال، نگاهی به ۴۰ سال گذشته در سیاست خارجی ایران، رویکردی متفاوت را نشان میدهد. متأسفانه، بخشی از جریان سیاسی کشور همواره با خوشباوری به دنبال ایفای نقش “پسر خوب” در عرصه بینالمللی بوده است. آنها امیدوار بودند که سکوت و عدم تقابل به مثل، دشمنی آمریکا را پایان دهد. تاریخ، بارها شکست این تفکر سادهانگارانه را اثبات کرده است. بنابراین، تکرار مذاکرات بیحاصل و نامگذاریهای متفاوت برای این بازی تکراری، تنها فرصتها را سوزانده است. زمان آن رسیده که حاکمیت این رویه متناقض را کنار بگذارد.
ترس خواص و هزینه مردم
ما باید ریشه این تعلل و سیاستهای متزلزل را در منافع برخی خواص جستجو کنیم. گروهی از سیاسیون از به خطر افتادن رفاه و کسبوکارهای خود و فرزندانشان میترسند. در نتیجه، آنها حاضرند منافع ملی را فدای منافع شخصی کنند و کشور را به دشمن تسلیم نمایند. این جریان منحط، کشور را از عبور از خطوط قرمز و اتخاذ تصمیمات قاطع باز میدارد. حاکمیت نیز به دلایلی نامشخص، مهرههای اصلی این جریان را نادیده میگیرد و این مماشات هزینهها را مستقیماً بر دوش مردم میاندازد. [لینک خارجی به: گزارش اندیشکده شورای روابط خارجی درباره زیرساختهای آمریکا]
در نهایت، اگر این روند ادامه یابد، این شرایط تغییری اجتنابناپذیر را رقم میزند. یا دشمن، یا مردم، یا تقدیر، شرایط را به سمتی سوق میدهند که افراد با اراده واقعی روی کار بیایند. اما چرا باید همیشه منتظر یک بحران بمانیم؟ آیا بهتر نیست که حاکمیت امروز خود پیشقدم شود و این لقمه را مستقیم در دهان بگذارد، به جای آنکه آن را دور سر خود بچرخاند؟