پایان حصر میرحسین موسوی و کروبی میتوانست این فرصت را ایجاد کند که فرد دیگری پشت دست آنها بازی اصلی را به دست بگیرد. در آن سناریو، آن دو نفر هزینه انتقال صحبتهای وی را میپرداختند. اما چون این اتفاق رخ نداد، اکنون شاهد ورود جهادی افراد دیگر به این عرصه هستیم. آنها با ارادهای زیاد در جبهههای رسانهای وارد شدهاند و میکوشند تمام خطوط قرمز ایدئولوژیک گذشته حاکمیت و طرفدارانش را زیر پا بگذارند.
استراتژی عادیسازی در سه مرحله
این جریان یک استراتژی مشخص را دنبال میکند. ابتدا، آنها با زیر پا گذاشتن خطوط قرمز، یک عادیسازی اولیه انجام میدهند. سپس، لیدرهای رسانهای متصل به این جریانات وارد عمل میشوند و این عادیسازی را در بستر سیاسیون، مدیران و نخبگان جامعه ادامه میدهند. در مرحله نهایی، آنها با انتشار گسترده در رسانههای جمعی، این عادیسازی را به بدنه جامعه منتقل میکنند.
به نظر میرسد آقای حسن روحانی میخواهد دقیقاً نقش یک رهبر اپوزیسیون داخلی را بازی کند. او قصد دارد خانه خود را به «بیت کروبی سابق» تبدیل کند تا محل تجمع و نقطه اشتراک همه گروههای اپوزیسیونی باشد که به تنهایی دیگر صدایی ندارند.
نقش جدید حسن روحانی پس از شکست اپوزیسیون
باید یادآوری کنم که بعد از حمله اسرائیل و آمریکا در اوج مذاکرات، صدای تمام طرفداران تفکرات هنجارشکن، جداییطلب یا اپوزیسیون ضدحاکمیت خاموش شد. مردم این گروهها را کنار گذاشتند، زیرا واقعیتهای جنگ را با چشم خود دیدند. اینجاست که جبهه تسلیم به فردی نیاز دارد تا مقام قطب فکری و رهبری کل جریانهای خواهان ضعف و تسلیم ایران را به دست بگیرد و توان همه آنها را یکباره جمع کند.
تجمیع مخالفان زیر چتر منافقین
دشمنان همین طرح را دو سال است که در خارج از کشور نیز اجرا کردهاند. آمریکا ساختار گروهک منافقین را انتخاب کرد و تلاش کرد تا پس از حذف حلقه رهبران سوخته این گروهک، تمامی مخالفان و دشمنان ایران را تحت محوریت آن جمع کند. در عمل هم دیدیم که این طرح تا حدی موفقیتآمیز بود. افرادی که در حمله اسرائیل به این رژیم کمک کردند و در داخل کشور به نوعی مزدور یا جاسوس اسرائیل بودند، از همین ساختار بیرون آمدند.
نزدیک به دو سال پیش تحلیل نوشتاری این اتفاق را در کانال گذاشتم و همانجا هشدار دادم اینها به دنبال چنین طرحی هستند. اون موقع همه میگفتند تحلیل اشتباه هست و عمر منافقین تمام شده است اما امروز میبینیم که اگر آن زمان ساختارهای اطلاعاتی و پدافند نرم ایران به این موضوع توجه کرده بودند، میتوانستند بسیار بهتر عمل کنند و اجازه تجمیع چنین نیروهای خائنی در داخل کشور را ندهند.
ایجاد وزنه مقابل رهبری
میتوان رفتارهای حسن روحانی را نیز در همین چارچوب تعریف کرد. او فعلاً با توجه به حساسیت بالای مردم، دوپهلو صحبت میکند. اما مطمئن باشید اگر کسی کاری نکند، او بهزودی نظرات خودش را، که در این سالها مجبور بود در لفافه بیان کند، به یکباره بیرون میریزد و به عنوان مهره جریانساز بازی خواهد کرد.
بنابراین، دستگاههای تصمیمساز باید با سرعت وارد عمل شوند و در برخورد با سیاسیون سابق، بسیار متفاوتتر از قبل عمل کنند. چراکه دشمنان خارجی ایران به شدت احتیاج دارند یک فضای دوقطبی اغتشاشگونه تکعاملی مانند سال ۸۸ یا ۹۸ در جامعه ایجاد کنند؛ این بار آنها روی جریانات مذهبی حساب باز میکنند و این فضا نیاز به یک رهبر شناخته شده خصوصاً با لباس روحانیت دارد.
البته عملکرد حسن روحانی جایگاه بسیار نامطلوبی برای او در بین مردم ایجاد کرده است. با این حال، نباید جادوی پولپاشی، رسانه و کمک خارجی برای سفید کردن افراد را دستکم گرفت. فراموش نکنید دشمنان خارجی ما، چه با حسن روحانی و چه بدون او، برنامههای خود را پیش خواهند برد. آنها برای افزایش یأس و التهاب، به سمت ایجاد دوقطبیهای عجیب، خصوصاً در مسائل عقاید دینی و درگیری بین علما میروند.
دشمنان با این کار سعی میکنند وزنهای در مقابل جایگاه کنونی رهبر ایران تعریف کنند؛ چراکه میبینند بعد از حمله اسرائیل و آمریکا، جایگاه رهبری در بین مردم به شدت باارزشتر و بانفوذتر شده است. آنها میدانند چیزی به اسم جانشینی رهبری در خواب هم برایشان وجود ندارد. اما هدف از ایجاد این وزنه مقابل این است که در آینده مدعی امتیازات دیگری مانند «شورای رهبری» شوند.
یاعلی
مرداد ۱۴۰۴
میلاد رضایی