تحلیل اختصاصی | میلاد رضایی
اخبار دیدار علیف و پاشینیان در کاخ سفید و بازی جدید آمریکا در قفقاز، بسیاری را شگفتزده کرده است. اما برای درک عمق این بازیگردانی غرب، باید فراتر از نامها و عناوین خبری برویم. این تحلیل به بررسی ریشههای تاریخی و ابعاد استراتژیک این تحولات، بهویژه طرح تجزیه ترکیه که به نظر میرسد در حال اجراست، میپردازد.
از دالان زنگزور تا کریدور ترامپ: تغییر نام یا تغییر بازی؟
در گذشته بارها در مورد خطر دالان زنگزور هشدار داده بودیم، اما ماهیت قضیه امروز کاملاً متفاوت است. ساختار قبلی تغییر کرده و نام “زنگزور” جای خود را به “کریدور ترامپ” داده است. این تغییر، آخرین تیر بر پیکر دولت رجب طیب اردوغان است که گمان میکرد با حراج مرزهای شرقی خود میتواند رویای “کریدور ترکستان بزرگ” را محقق کند؛ رویایی که متفکران غربی برای کنترل ترکیه آن را طراحی کرده بودند.
در واقع، فرآیندی که از سال ۲۰۱۱ در اوکراین آغاز شد، از سال ۲۰۱۸ با اسم رمز #زنگزور در ترکیه کلید خورد و ترکیه یکی از بزرگترین بازندگان این طرح خواهد بود.
تکرار تاریخ: چگونه غرب امپراتوری عثمانی را تجزیه کرد؟
برای درک بهتر شرایط کنونی، بگذارید به ۲۰۰ سال پیش برگردیم.
زمینهسازی فرهنگی برای استقلال یونان
پس از شروع جنگهای تجزیه یونان، امپراتوری عثمانی که از کنترل اوضاع ناتوان بود، از محمد علی پاشا، حاکم مصر، درخواست کمک کرد. مشاوران به او هشدار دادند که وارد این جنگ نشود، زیرا قدرتهای اروپایی (فرانسه، بریتانیا و روسیه) نگران قدرتگیری مجدد عثمانی بودند و از دههها قبل برای تجزیه بخشی از این امپراتوری برنامهریزی کرده بودند.
این برنامهریزی شامل اقداماتی هوشمندانه بود:
- هویتسازی: نامهای تاریخی یونان باستان به طور ناگهانی در میان نوزادان رایج شد.
- روایتسازی: داستانهای اساطیری به صورت گسترده به کودکان آموزش داده میشد.
- تحریک حس تعلق: بازدید از اماکن مذهبی و تاریخی در خاک عثمانی افزایش یافت و این ایده القا شد که برای بازگشت به اوج، باید سرزمین خود را از “اشغالگران” پس بگیرند.
نکته شگفتانگیز اینجاست که هزینه تمام این طرح توسط امپراتوریهای رقیب، یعنی روسیه و انگلستان، پرداخت میشد.
از گروههای پارتیزانی تا حمایت مستقیم
با همین سرمایهگذاریها، گروههای پارتیزانی شکل گرفتند و در نهایت، کشورهای غربی و روسیه به طور مستقیم از استقلال یونانیها حمایت کردند. زمانی که ترکها متوجه عمق ماجرا شدند، دیگر بسیار دیر شده بود.
طرح تجزیه ترکیه: نشانههای هشداردهنده امروزی
امروز، تاریخ در حال تکرار است و متأسفانه مدیران سیاست خارجه ما به برخی نکات بیتوجه هستند.
چرا مشاهیر ایرانی را مصادره میکنند؟
یکی از دلایلی که کشورهای همسایه به دستور سازمانهای اطلاعاتی غربی سعی در مصادره مشاهیر فارسیزبان دارند، این است که هویت گذشته ایرانیان را در این کشورها کمرنگ کنند تا پروسهای مشابه تجزیه عثمانی برای ایران تکرار شود.
روندهای مشابه در یونان و کردستان سوریه
اگر امروز را بررسی کنید، خواهید دید:
- در یونان، با وجود نرخ پایین تولد، نامگذاری اسامی قدیمی اوج گرفته است.
- تمایل یونانیان برای بازدید از اماکن باستانی در ترکیه افزایش یافته است.
- دقیقاً همین فرآیند در کردستان سوریه و در میان رهبران پکک با قدرت تمام در حال اجراست.
مثل روز روشن است که هژمون غرب به رهبری آمریکا و عاملیت یونان، به دنبال اجرای طرح تجزیه ترکیه است. برای این کار، باید ترکیه را وارد درگیری با همسایگانش کنند و “دالان ترامپ” همان تلهای است که ترکیه را به اوکراین دوم تبدیل خواهد کرد.
ایران در پازل جدید قفقاز: اشتباهات و فرصتها
در حالی که ساختارهای تجزیهطلب در ترکیه بیسر و صدا فعال هستند، آمریکا طرح خاورمیانه بزرگ را دنبال میکند که اولین قربانی آن قبل از ایران، ترکیه خواهد بود. امضای اخیر میان علیف و پاشینیان، عملاً دستور آغاز تجزیه ترکیه است.
خطر عبور از خطوط قرمز
خطر اصلی این پروژه برای ایران، عادیسازی عبور از خطوط قرمز مرزی است. همانطور که دشمنان با حمله به کنسولگری و ترور فرماندهان مقاومت، خطوط قرمز امنیتی را آزمودند، تکرار اشتباهات و عدم پاسخ قاطع میتواند عواقب سنگینی در مرزهای جغرافیایی داشته باشد.
چرا از علیف حمایت کردیم؟
ایران ۳۰ سال فرصت داشت تا از این وضعیت جلوگیری کند، اما برعکس، از فردی مانند علیف حمایت کرد. این سنت اشتباه که از دوره هاشمی رفسنجانی کلید خورد، باعث شد به اسم حراست از شیعیان، تمام فرصتها در اختیار باکو قرار گیرد، بدون آنکه نفوذ ایدئولوژیک ایران تثبیت شود.
این سیاست “بچه مثبت بودن” و تلاش برای ناراحت نکردن غرب و متحدانش، دلیل اصلی انفعال ایران در بازی کنونی قفقاز است.
راهکار چیست؟
بحث زیاد است و غصه بیشتر. در حالی که به نظر میرسد در میان نسل اول کشور گوش شنوایی وجود ندارد، باید برای نسل بعدی مدیران این مباحث را نهادینه کنیم.
ایران امروز در اوج قدرت خود در چند قرن اخیر قرار دارد. راهکار نهایی، واکسینه کردن کشور در برابر تهدیدات دشمن است. ایران باید با دستیابی به بازدارندگی هستهای، قدرت نظامی خود را برای همیشه تثبیت کند و سپس با خیالی آسوده، به جبران خطاهای گذشته در اقتصاد و سیاست بپردازد.
یاعلی مرداد ١۴٠۴ میلاد رضایی